ادامه مطلب ...
باران که می بارد...دلم برایت تنگ تر می شود...راه می افتم ...بدون چتر...من بغض می کنم ...آسمان
گریه.
ادامه مطلب ...
لحظه هایی از این دنیا به خستگی روحم پی می برم وقتی که در پی گذر این فصلهای جاری که دیگر جز صدای بادش نیست وتصویری غریب ومبهم از روزهایی که حجیم ترین منظومه ی سکوتت را می شکند وتو دوست داری برای اینهمه بیقراری لحظه ای پلکهایت را اگر شده به هم بگذاری وبرای ثانیه ای آرامشی را که مثل یک پروانه در خیالت می نشیندوبر شانه های خسته تو فرود می آید رابا این رویا غرق کنی وتو در خلوت با روحت همه چیز را گم می بینی وچکیدن آرامش است برروحت همچون شبنم بر سبزه وبگذار با این حس تنها بمانی وخودرا در بیکران این حس ناب آزاد ورها ببینی . هنگامی که تلنگری به روانت خورد وآرام گرفتی به معجزه تابیدن نور، ایمان بیاور و پلکهایت را چون شکوفه ی تازه که در روح باز میشود را آرام بازکن.
دوست عزیزاگه روزی این حسو تجربه کردی به یاد ماهم باش.
ادامه مطلب ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ادامه مطلب ...
یه وقتایی هست
میبینی فقط خودتی و خودت ... !
دوســـت داری ،
همـــدرد نداری ...
خانـــواده داری ،
حمــــایت نداری ...
عشــق داری ،
تکـــیه گاه نداری ...
مثل همیشه ؛
هــمه چی داری و هــیچی نداری!!
ادامه مطلب ...
خـــــدایا میـــوه ی کــــدام درخـتـتــــــ را گــــاز بــــزنم کـــه از زمیـــن رانــده شـــوم؟
خدایا.....
خط و نشان دوزخت را برایم نکش
جهنم تر از این جا جایی را سراغ ندارم
می گویند : هرکه بامش بیش ، برفش بیشتر ؛
خدایا ؛
بی خانمانم ؛ حواست هست ؟
چگونه می شود از خدا گرفت چیزی را که نمی دهد ؟!!
می گویند قسمت نیست ، حکمت است.
من قسمت و حکمت نمی فهمم.
تو خدایی ، طاقت را می فهمی …!
خدایا
این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند
فکری کن
اشک ما طعنه میزند به باران رحمتت
ادامه مطلب ...
خدایا... کودکان گل فروش را می بینی؟
مردان خانه به دوش...
دخترکان تن فروش...
مادران سیاه پوش...
واعظان دین فروش...
محرابهای فرش پوش...
پسران کلیه فروش ...
زبانهای عشق فروش...
انسانهای آدم فروش...
همه را می بینی....
میخواهم یک تکه از آسمانت را بخرم دیگر زمینت بوی زندگی نمی دهد.
ادامه مطلب ...
هزار کلمه بر جای خالی ات ریختم اما پر نشد ، به گمانم که نه ، حتما از جنس بی نهایتی .
ادامه مطلب ...آخرین نوشته ها وواگویه هایم را یادت هست ، می دانم خواندنشان لیاقت می خواهد .
مــن می نویسم و
تـــــــــو
نـــــمی خوانی !امـــــــــــا
مخاطب که تو باشی …
مدیـــــــونم اگر ننــــــــویسم.
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
دعای باران چرا ؟
دعای عشق بخوان !!
این روزها دلها تشنه ترند تا زمین ؟
خدایا کمی عشق ببار...
ادامه مطلب ...
شده یه چیزی تو دلت سنگینی کنه....؟؟؟
خیلی سخته ادم کسی رو نداشته باشه...
دلش لک بزنه که با یکی درد دل کنه ولی هیچکی نباشه...
نتونه به هیچکی اعتماد کنه هر چی سبک سنگین کنه تا دردش رو به یکی بگه ...
نتونه آخرش برسه به یه بن بست ...
تک وتنها با یه دلی که هی وسوسش می کنه اونو خالی کنه ...
اما راهی رو نمی بینه سرش روکه بالا می کنه آسمون رو می بینه به اون هم نمی تونه بگه...
خیری از آسمون هم ندیده
مگه چند بار اشک های شبونش رو پاک کرده...؟!
بهش محل هم نداده تا رفته گریه کنه زود تر از اون بساط گریه اش رو پهن کرده تا کم نیاره ...
خیلی سخته آدم خودش به تنهایی خو کنه اما دلی داشته باشه که مدام از تنهایی بناله...
خیلی سخته آدم ندونه کدوم طرفیه؟!
خیلی سخته آدم احساس کنه خدا اونو از بنده ها ش جدا کرده ...
خیلی سخته ندونی وقتی داری با خدا درددل می کنی داره به حرفات گوش می ده یا ...
پرده ی گناهات اونقدر ضخیم شده که صدات به خدا نمی رسه....
ادامه مطلب ...
یاد من کردی ولی روزی که دیگر دیربود
مهربان گشتی ولی مهر تو بی تاثیر بود
آمدی اما جوانی رفته بود از دست من
عمرم آخر شد زبس در این سفرتاخیر بود
ادامه مطلب ...