غمکده عشق

شعر و مطالب عاشقانه

غمکده عشق

شعر و مطالب عاشقانه

تلخی شب یلدا


در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام

در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام

کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست

کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام

مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام

در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام

در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق

فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام

فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل

وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام

خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود

من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام

سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز

از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام./



ادامه مطلب ...

فراموشم نکن


 

یکم گاهی منو یاداوری کن

بازم تو عشقمون افشاگری کن

صدام کن لااقل تنها که میشی

منو رو تخت رویات بستری کن

ببین تنها نشستم پیش چشمات

بیا یا ناز چشمات دلبری کن

غرورم توی تنهاییم شکسته

بشین بازم کنارم سروری کن

خرابه وضع بازار صداقت

تو با زیباییت سود اوری کن

همش جنگه میون اشک و چشمام

بیا با بوسه ای رزم اوری کن

ببین سازم صداش ناکوکه انگار

بیا تصنیف عشقو رهبری کن

بازم دلتنگیام آتیش گرفته...

فقط گاهی منو یاداوری کن...!

ادامه مطلب ...

دلتنگی یلدایی

 

یلدا گذشت

و من

بلندترین دلتنگی زندگی را

 بی تو

 تجربه کردم

ادامه مطلب ...

پریشانی یلدا


یلدای من

امشب

به زیر صفر نسیم میرسد

و من

بی هیچ گناهی

به پریشانی تو

پیوند میخورم!!!

ادامه مطلب ...

عشقم کجاست

 

تمام شب

دنبال یلدای چشمانت

برای سحر!

لالایی خواندم!

ادامه مطلب ...


 

ارزوهای

به خواب رفته را

جستجو میکنم

در پس کوچه های یلدا!

ادامه مطلب ...

خدایا فقط مرگ


در یلدای بی تو

طعم درد را

چند ثانیه ای بیشتر می چشم

کاش خوابی سنگین

مرابه...

پیوند دهد!


شعری ازنیلوفر مهرجو

ادامه مطلب ...

سکوت تلخ یلدایی

 

در کنار روزهای رنگ پریده

لبی را دیدم

که درپررنگترین یلدای زندگی

اواز سکوت را

زمزمه می کرد!!!

ادامه مطلب ...

تلخی یلدا


 

نمی دانم

امشب چگونه

بی حضور چشمان تو

غرور یلدا رابشکنم!

ادامه مطلب ...

انتظار...

امشب

 پشت دیوار سکوت

یلدای نگاهت را

به ناباوری بهار

پیوند خواهم زد!

ادامه مطلب ...

....

 

گل سرخ تو را

کنار یلدای سیاهم

در باغچه سبز محبتت کاشتم

ادامه مطلب ...

انتظار یلدایی


تو نیستی

 تا یلدایم را

به نگاه بهاری تو پیوند دهم

سرما

ریشه جانم را سوزانده

انگار بهار

پشت پنجره های یخ زده

خوابش برده

ادامه مطلب ...

بیا عشقم


بیا کنار بلندترین خط فاصله

دستهای مرا بگیر

تا سپیدی عشق را باور کنم

 

کنار نگاه یلدایی ات

ارزوی باران کردم

برای شستن

 غصه های بی نجابت!!!

ادامه مطلب ...

دلتنگی

اخرین نفس های پاییز

یادم می اورد

که هنوز زنده ام!

منتظر می مانم

شاید زمستان

دستی بر پلک هایم بکشد!!!

ادامه مطلب ...

یلدای بی تو!(تقدیم به او که نبود...)

امشب

آدمک های سرخ!

چند ثانیه ای بیشتر

در یخ زدگی زمان

نفس هایشان را

به هم پیوند می دهند!

....

و ما

بی هیچ پیوندی

غصه ی دل را خالی می کنیم

بر سر قرمز های دل سپید!

و سبز های دل قرمز!

باسنگ های بی احساس!

....

من هنوز

به دنبال دیوان حافظ

کتاب های خاک خورده را می تکانم

اما تو

چند قدم قبل از زمستان

فالم را گرفتی!

کاش زمستان

بوسه ی سرد

بر هیچ آرزویی نزند...

یلدا مبارک

ادامه مطلب ...