غمکده عشق

شعر و مطالب عاشقانه

غمکده عشق

شعر و مطالب عاشقانه

داستان زندگی

درد دل کردم کسی همداستان من نشد

از زبان افتادم و کس همزبان من نشد

هر چه در دل داشتم چندان که گفتم آشکار

هیچ کس آگاه از راز نهان من نشد

من سخنگوی زمان هستم ولی از بخت بد

هیچ کس واقف ز اوضاع زمان من نشد

داستانی بود دور زندگی شیرین و تلخ

داستانی تلخ‌تر از داستان من نشد

گر چه هر کس را زیانی آمد از سودای عشق

کس در این سودا گرفتار زیان من نشد


صادق سرمد

http://readingpoems.blogsky.com/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد