غمکده عشق

شعر و مطالب عاشقانه

غمکده عشق

شعر و مطالب عاشقانه

دردناک ترین جای قصه اونجاست که برات ارزوی خوشبختی میکنه

به رویت نیاوردم

اما

از همان جایی که به جای "تو" گفتی"شما"

فهمیدم پای او در میان است..........


انقدر موهایم را کوتاه خواهم کرد

که

خاطر انگشتانت را از یاد ببرند........


بعد از تو عادتم شده فقط خوردن قهوه ی تلخ

بی چاره من

یادت با من چه کرده

که برای فراموش کردن شیرینی عشقمان


به هر چیزی چنگ میزنم....


میدونی زشتی عشق مون کجا بود...

اونجایی که روز اخر به جای یادگاری

دستمو گذاشتی تو دستت رفیقت گفتی بچه خوبیه..

دلم میخواست بگم

بی غیرت این همون دستیه که تا یه روز پیش

تو دستای تو بود

وقت رفتن حراجم کردی

انصاف نبود



نه پیشانی من به لبهای تو رسید ،

نه لیاقت تو به احساس من ...

چیزی به هم بدهکار نیستیم،

هر دو کم آوردیم...



منبع:http://www.mahisaaa.blogfa.com/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد